ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

چند ماهی هست ک با ی اقا اشنا شدم ک خیلی از نظر من اروم بود و غیر طبیعی این مسعله رو با خودش مطرح کردم تا دلیلش رو بدونم ک برام علتشو گفت و حدسم درست بود قبلا ی شکست داشته و من تا قبل اون اصرار میکردم ک ازدواج کنه و ان قبول نمیکرد تنهایی رو ترجیح میداد ولی ی علت داشت ک هنوزم امید داشت ک اون دختر ازدواج نکرده اما بعد فهمیدن این ماجرا ک اون دختر ازدواج کرده بازم بهم گفت ک نمیخواد ازدواج کنه
من از زمانی ک دیدم این اقا اینجوری تو خودشه قصدم این بود ک تنهاش نذارم و بهش کمک کنم ک حالش خوب بشه

همیشه حواسم بهش بود و باهاش حرف میزدم کم کم بهش علاقمند شدم ودیگه حاضر نبودم و نیستم ک تنهاش بذارم ولی ایشون همه چیو میریزه تو خودش و بمنم میگه ک ولش کنم بدرد من نمیخوره و دیگه احساس نداره ولی اینکه حسی نداره دروغه وقتی میرم میبینمش اینو حس میکنم کاملا ولی همین ک ازش فاصله میگیرم حوصله جواب دادن پیام و تماس رو نداره ک ب گفته خودش ب گذشته برمیگرده خاطره خوبی نداره از این چت و تماسا و محبت کردنا خیلی وقتا ناراحت میشه ک چرا مسعله ای پیش میاد باهاش درمیون نمیذارم یا چرا وقتی جایی میرم بهش نمیگم خیلی حساسیتا نشون میده و از طرفی برمیگرده بهم میگه دوستت ندارم و برام غیرقابل باور هستش من فکر میکنم ک میترسه مثل گذشتش بشه اگه وارد رابطه ای بشه

خیلی وقتا بی حوصله هست و من نمیدونم دیگه چجوری باید کمکش کنم ک بعد چند سال تقریبا ۶سال دیگه گذشته رو ول کنه ی زندگی جدیدو شروع کنه لطفا کمک کنید نمیدونم باید چکار کنم چجوری کمکش کنم ؟؟؟


مشاور (خانم موحدنساج)

سلام به شما پرسشگر محترم و سپاس بابت اعتمادتان به راسخون، امیدوارم این پاسخ گویی بتواند زمینه رفع مشکلتان باشد.
اول از همه به این نکته توجه داشته باشید که درمان یک مرد افسرده که شکست عشقی در زندگی خود تجربه کرده کار یک فرد متخصص است. در واقع کمک شما می تواند یک کمک سطحی باشد و شما نمی توانید مشکل عمیق او را حل کنید، پس اگر واقعا قصد کمک به او را دارید کمک کنید به یک مشاور مراجعه کند.در ضمن این گونه روابط که تقریبا یک سویه است و از طرف شما، حتی اگر به ازدواج منتهی شود ، احتمال زیاد دوام چندانی ندارد.مردان از زنانی که راحت در دسترس هستند زیاد خوششان نمی آید بلکه دوست دارند برای به دست آوردن یک زن تلاش کنند و این کار که بتوانند با تلاش قلب یک زن را تسخیر کنند به آنها احساس قدرت و غرور می دهد و شما این آقا را از این کار محروم کرده اید.این رابطه از لحاظ شرعی درست نیست و دارای اشکالاتی، و مطمئن باشید اگر خداوند انسان را از کاری منع می کند صلاح او را می خواهد. زیرا هیچ کس مانند او مخلوق خود را نمی شناسد و از حال و آینده ما آگاه نیست.شما از اول به او علاقه مند نبودید ولی با هم صحبت شدن زیاد این علاقه در شما شکل گرفته که کاملا طبیعی است، در واقع هر زن و مرد نامحرمی به صورت خصوصی زیاد باهم صحبت کنند در نهایت علاقه ای در آنها شکل می گیرد.اگر این رابطه را ادامه دهید و به ازدواج ختم نشود، مضرات جبران ناپذیری برای زندگی آینده شما خواهد داشت. زیرا دختر از لحاظ احساسات و عواطف بسیار قوی است و شکست عشقی هر چه عمیق تر باشد آسیب روحی عمیق تری خواهد داشت.وقتی او به شما می گوید علاقه و احساسی به شما ندارد خود را با پیگیری مداوم به او تحمیل نکنید که بعدا اگر به ازدواج منتهی شد، با کوچکترین مشکلی بگوید خودت این زندگی را خواستی.او فقط به شما عادت کرده به همین دلیل اگر مشکلی پیش آمد انتظار دارد به او بگویید و یا در صورت حضور شما واکنش نشان می دهد و این نشانه علاقه نیست.اگر واقعا می خواهید بدانید او شما را دوست دارد یا نه اول از او بخواهید برای به دست آوردن آرامش خود به مشاور مراجعه کند و سپس بگویید که بدلیل عدم علاقه او از زندگیش بیرون می روید.دیگر تماس و پیامک نزنید و به دیدارش نروید، بگذارید با خودش کنار بیاید. اگر واقعا علاقه ای به شما داشته باشد خودش پیش قدم خواهد شد، و در این صورت رابطه مخفی را نپذیرید و بگویید باید حتما به خواستگاری بیاید.حالا نوبت اوست که خود را به شما ثابت کند، پس خوددار باشید و به او زمان بدهید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:
آشنایی و انتخاب همسر